کشتار غزّه و واکنش ها به آن

 

 

 

حدود یک هفته از بمباران غزه از طریق هوا، دریا و زمین می گذرد. طی این مدت بیش از 150 نفر کشته و بیش از 300 نفر زخمی شدند که بخش قابل ملاحظهء آن را کودکان و زنان تشکیل می دهند و بخش مهمی از مراکز اداری و مسکونی غزه نیز ویران گشته است.

 

اسرائیل به بهانهء مبارزه با تروریسم حماس و جهاد اسلامی دست به کشتار مردم بی دفاع فلسطین زده است. در طی این مدت آمریکا با قائل شدن حق دفاع (بخوان کشتار) مردم اسرائیل و با تهدید به وتوی هر قطعنامه ای علیه اسرائیل در سازمان ملل، دست اسرائیل را برای کشتار باز گذاشته است.

 

اروپا که امسال جایزهء صلح نوبل را دریافت کرده است، از این سیاست پیروی می کند، تنها خواهان آتش بس بدون محکوم کردن اسرائیل است، در این میان محاصرهء غزه که زندگی مردم غزه را در شرایط بسیار اسفباری قرار داده است، مطرح نیست. در مقابل سیاست خانه سازی اسرائیل در بخش دیگر فلسطین نیز تنها به اظهار تاسف بسنده می کنند.

 

کشورهای عربی به محکوم کردن اسرائیل در حد یک بیانیّهء دولتی اکتفا کردند. جمهوری اسلامی ایران با حمایت از حماس و جهاد اسلامی و تائید تامین سلاح و موشک به آنها در صدد استفادهء تبلیغی و ابزاری از این مساله برآمد.

 

در میان اپوزیسیون ایرانی واکنش های متعددی بود. اپوزیسیون چپ و دموکرات این حمله را محکوم می کرد اما در این میان بخشی تنها اسرائیل را محکوم کرده بدون اینکه به حماس به عنوان یک نیروی ارتجاعی اشاره کنند و چشم بر عملکرد حماس می بندند. درست است اسرائیل به عنوان کشوری که هیچگاه حق موجودیّت کشور فلسطین را برسمیّت نشناخته است و از ابتدای تشکیل خود در سال 1948 تا کنون سیاست استعماری خشن و بیرحمانه نسبت به فلسطینی ها داشته و با کمک غرب به هیچیک از قطعنامه های سازمان ملل تن نداده است و تنها کشوری ست که هنوز مرزهای آن مشخص نیست .

 

حماس نیز به عنوان دولت بخشی از فلسطین، غزه را تبدیل به یک جمهوری اسلامی کوچک کرده است. با بکار گیری دستگاه سرکوب خشن خود دیگر صداها را خفه کرده است. با همکاری و نزدیکی با جمهوری اسلامی و کشورهای مرتجع عرب منطقه و همچنین سیاست های ماجراجویانه و سیاست ترور غیر نظامیان و شهروندان عادی اسرائیل، عملا آب به آسیاب راست ترین جناح های اسرائیل می ریزد و چهرهء خشن از مقاومت فلسطین را در افکار عمومی به نمایش می گذارد.

 

اما طی این مدّت کشتار مردم غزّه، برخورد حزب دموکرات کردستان ایران و حزب کومله کردستان ایران، سکوت در مقابل این قتل عام بوده است. این دو حزب که خود درگیر مبارزهء ملّی هستند و به ادعای خودشان برای رفع ستم ملّی مبارزه می کنند، از هر گونه موضعگیری در این مورد خودداری کردند.

 

سکوت آنها در این رابطه سکوت یک خبرگزاری و یا سانسور یک خبر نبود. نگرش آنها به این مساله را نشان می دهد که در همسوئی با سیاست آمریکا و متحدانش بوده است. احزابی که خود را   مدافع حقوق ملّی می دانند، در مقابل یک جنگ کثیف که قصدش نابودی ملّتی ست سکوت اختیار می کنند. مگر می شود برای برابری ملّت ها، عدالت و دموکراسی مبارزه کرد و در مقابل این همه سبعیّت و وحشیگری و قتل عام، نظاره گر بیطرف بود؟

 

البته تا جائی که به سایت های دیگر ملّی نیز رجوع کرده ام، کم و بیش این مورد با سکوت برگزار شده است. در مورد این دو حزب از آنجا که از ابزارهای تبلیغاتی بسیار وسیعتری نسبت به دیگران برخوردارند، این سکوت قابل تامل تر است. 

بیژن   سعید پور 

22/ 11/2012